من دستانت را می ستایم..
دستانی که بایک نوازش تا عمق وجودم نفوذ می کند ومرابه اوج آرامش می رساند..
من چشمانت رامی ستایم که بایک نگاه انعکاس عشق از درونش پیداست..
من تورامی ستایم که قله ی ایثاری..دشت محبت ودریای عاطفه ای..
توسمفونی زیباترین ترانه ای..
بهایت رابا هیچ چیز نمی توان داد عشق من..
توزیستن به من آموختی..پابه پای آمدی هیچ وقت خستگی سراغت رانگرفت..
تواز خودگذشتی تافقط بخندم..
نه..چگونه می شود مقدس ترین واژه یعنی "مــــــادر"راباچندکلمه توصیف کرد
دراین سحرگاه توآمدی درمحضرعشق خودرانمایان کردی..
آمدی تاقلب کوچکم آرام بگیرد وبه توبسپارم تمام هستی ام را..
کدامین فرشته روحت را بوسیده که ملکه ی فرشتگان شده ای؟؟
کدامین گل رالمس کرده ای که روحت پرازلطافت تمام شدنی ست؟
چه میتوانم بگویم جزاینکه
مادر من دوستت دارم ازته قلبم..ازته قلبی که توخود آن راپروراندی..
قدمگاهایت رامیبوسم ودرمقابلت تعظیم مینمایم
به راستی که خداتوراچه زیباآفرید..به راستی که تووالاترین کس منی..
باتمام وجودم به وجودت افتخارمیکنم بهترین مامان دنیا..