تفعلی بر دیوان خواجه حافظ شیرازی
نکته دلکش بگویم خال آن مه رو ببین عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و صحرایی مباش گفت چشم مست و روی و غنج آن آهو ببین
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست جان صاحب دل در آنجا بسته هر مو ببین
عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند ای ملامت گو خدا را رو مبین و رو ببین
زلف دلدوزش صبا را بند در گردن برد با هواخواهان ره رو حیلت هندو ببین
این که من در جست و جوی او ز خود بیرون شدم کس ندید و نبیند مثلش از هرسو ببین
حافظ از در گوشه محراب می نالد رواست ای ملامت گو خدا را آن خم ابرو ببیناز مراد شاه منصور ای فلک رو برمتاب
تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین
پ.ن:برای شروع وبلاگ تفعلی به دیوان خواجه حافظ شیرازی زدم و شعر بالا اومد!2بار اسمم در شعر خواجه آمده خیلی حس خوبی بهم داد؛امیدوارم این حس خوب ماندگار باشد.